طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

طاها کوچولو

تاریخ تولد تو وسرما خوردگی مامانی

سلام پسرک مامان عزیزکم شنبه مامانی پیش خانم دکترش رفت تا روز دقیق زایمانمو بفهمم خانم دکتر گفت شما وروجک کوچولو 8 بهمن ماه به دنیا میایی مامانی.وای عزیزکم بی صبرانه منتظر اون روز زیبا هستم.همش دارم لحظه شماری میکنم ،کلی خوشحالم واز یه طرف هم ترس از عمل سزارین ولی پسرکم همه ی این ترس ها و استرس ها رو به جونم میخرم چون میدونم که با اومدن تو عزیزکم خیلی خوشحال میشم حالا از بابا مسعود بگم وقتی که روز تولدتو بهش گفتم کلی ذوق میکرد و همش می گفت یعنی همش 16 روز مونده وای اصلا باورش نمیشد.پسرم چند روزی هم هست که بد جوری سرما خوردم و اصلا ویروس لعنتی از بدنم نمیره بیرون و همش میترسم که نکنه تو هم مریض شده باشی ولی نه حتی اصلا نمیخوام بهش فکر کنم ا...
22 دی 1392

سیسمونی پسر گلم

سلام سلام پسر گلم مامانی بلاخره اتاق قشنگت آماده شد خیلی خیلی خوشگل شده مامانی دست مامانی خودم درد نکنه کلی برات وسایل های خوشگل خرید ممنونم ازت مامانی مهربونم وهمچنین بابایی بابا مسعود کاغذ دیواری اتاقتو خیلی باسلیقه زدن و کلی هم ذوق میکردن از همین جا دستشونو میبوسم وکلی تشکر میکنم ممنونم ازتون پدری مهربون ودر آخر عزیزم بابا مسعود هم کلی زحمت کشید و با عشق کارای اتاقتو انجام میداد واقعا دستش درد  نکنه کلی به مامانی کمک کرد عزیزم پدرت بی صبرانه منتظر اومدنته وخیلی خیلی دوستت داره ازت ممنونم عشقم.خیلی خیلی دوستت داریم بابایی بانمک و خلاصه کارای اتاقت تموم شد حالا هم میخوام عکس های قشنگشو بگذارم عسلکم امیدوارم که خوشت بیا...
20 دی 1392

ستیا نانازی و بابا مسعود در شب یلدا

                    عزیزم اومدم برات از شب قشنگمون بگم .......       امشب خیلی بهمون خوش گذشت مامانی اگه تو پیشمون بودی دیگه قشنگ تر هم میشد.دست مامانی بابا مسعود درد نکنه کلی افتاده بودن تو زحمت،وای ستیا جون کلی شیطونی میکرد.خیلی بامزه شده خلاصه کلی خوردیمو کلی هم بهمون خوش گذشت حالا انشاالله سال بعد شما هم میشی پیشمون خوشیمون چند برابر میشه عزیز دل مامانی                                               ...
3 دی 1392
1